باورهای غلط درباره ازدواج؛ هر آن‌چه که باید درباره این اعتقادات بدانید!

باورهای غلط درباره ازدواج؛ هر آن‌چه که باید درباره این اعتقادات بدانید

ازدواج مهم‌ترین تصمیم زندگی هر انسانی در زندگی‌اش است؛ متاسفانه اعتقادها و باورهای غلط درباره ازدواج وجود دارد که هنوز هم در بسیاری جاها استفاده می‌شود. مجموعه پناه‌آکادمی ضمن آگاه کردن شما عزیزان، قصد کمک به شما را دارد. پس با ما همراه باشید.

 آیا ازدواج هندوانه سربسته است؟

 

“هندوانه سر بسته است” ضرب‌المثل بسیار شنیده‌شده و شایعی است که برای ازدواج به کار می‌برند؛ این به این معناست که ازدواج هم مانند هندوانه‌ی سربسته رنگ و طعمش معلوم نیست!

  •  این مثال چه ربطی با ازدواج دارد؟

شما می‌خواهید هندوانه بخرید و فروشنده  با اطمینان تضمین می‌کند که “این عالی است”، “قرمز و شیرین” است که در بسیاری از مواقع افراد به حرف فروشنده اعتماد می‌کنند و آن هندوانه را خریداری می‌کنند برای همین در ازدواج هم بسیاری از افراد این مثال را می‌زنند.

بعضی مواقع شما به حرف اشخاص دیگر اعتماد می‌کنید و با توجه به حرف دیگران که می‌گویند “دختر یا پسر خوبی‌ست” سر سفره عقد می‌نشینید؛ اما اتفاقی که می‌افتد این است که پس از مدتی این رابطه پر از جنگ و دعوا می‌شود چون شناخت درستی نبوده است و افراد به طور درست هم‌دیگر را ارزیابی نکردند.

 

براساس این که “یا می‌شود یا نمی‌شود” وارد رابطه می‌شوند و آخرش به همین جا می‌رسد اما این باور اشتباه را می‌توان با یک باور درست جایگزین کرد؛ می‌توان عاقلانه و بالغانه به یک شناخت درست از هم رسید؛ می‌توانیم بر اساس ارزش‌ها و معیارهای خودمان درست انتخاب کنیم، به تجربه بزرگترها احترام بگذاریم  و سخت اعتماد کنیم.

گاهی حرف‌هایی که افراد باتجربه وبزرگترها می‌گویند درست است، باید درک کرد که گوش دادن به حرف‌هایی ک می‌گویند واجب نیست و تاکید می‌کنیم که فقط بعضی از حرفهای‌شان درست است؛

این که فکر کنیم همه‌ی حرف‌هایی که زده می‌شود کاملا درست می‌باشد اشتباه است؛ اگر تجربه و حرفی درست باشد عمل کردن به آن خوب است، اما در بسیاری از مواقع این حرف‌ها  ریشه علمی ندارد و واقعی نیست.  وقتی شخصی روی این حرف‌ها پافشاری کند یعنی روی باوری غلط اصرار دارد و باوری اشتباه را صرف این که پدرم یا مادرم این حرف را زدند قبول می‌کند پس لطفا

حرف‌هایی این چنین که “ازدواج مثل هندوانه سربسته است” را دور بریزید.

دختر با لباس سفید می‌رود و با کفن سفید برمی‌گردد

 

در رابطه با باورهای اشتباه مثالی که احتمالا زیاد شنیده شده این است که “دختر با لباس سفید می‌رود و با کفن سفید هم برمی‌گردد” و طلاق گرفتن را مصادف با ریخته شدن آبروی خانواده می‌دانند؛ این باور مسموم باعث می‌شود که شخص یا ازدواج نکند یا اگر ازدواج کند و مشکلی پیش بیاید حق هیچ‌گونه اظهار نارضایتی پیش خانواده را ندارد چون خانواده تحمل تنش را ندارد و به محض طرح مسئله بدترین واکنش ممکن را نشان می‌دهند.

می‌گوید”پس یا مشکل را خودم حل می‌کنم یا هرطور که شد باید بسوزم و بسازم”

 آیا با آمدن بچه همه چیز درست می‌شود؟ باورهای غلط درباره ازدواج

ازدواج برای رسیدن به آرامش در کنار یک‌دیگر و برای تشکیل خانواده است؛ اما در مواقعی زندگی به جایی می‌رسد که ادامه آن با تنش همراه می‌شود و ممکن نیست؛

عده‌ای از اطرافیان با پیشنهاد فرزندآوری وارد رابطه می‌شوند اما در واقع فرزند‌آوری میان زندگی‌ای که مانند جهنمی شده اشتباهی بیش نیست؛ کودک معصومی که وارد جهان می‌شود، پا میان خانواده‌ای می‌گذارد که پدر و مادر در آن همیشه در حال تنش هستند

باید فکر کرد که اصلا ورود بچه در میان خانواده‌ای که اصلا پذیرش شخص جدیدی را ندارند برای چیست و یک کودک قرار است چه تغییری در رفتار آقا یا خانم ایجاد کند؟

اما از خانواده گاهی اوقات شنیده می‌شود که این چیزها طبیعی است و در هرخانواده‌ای رخ می‌دهد، شما از هم شناخت کافی ندارید و با گذشت زمان همه چیز درست می‌شود.

 

به عنوان مثال :

یک کودک برای کسی که همیشه در حال خیانت است

و مسئولیت‌پذیر نیست چه کاری می‌تواند بکند؟ اما متاسفانه باز شنیده می‌شود که “این چیزها طبیعیست”

یا “ما هم‌ این روزها را داشتیم و با ورود بچه همه چیز از یادمان رفت”.

 

مهم اخلاق است و زیبایی تکراری می‌شود؛ باورهای غلط درباره ازدواج

باید گفت اخلاق بسیار بااهمیت و مهم است اما وقتی کسی به قولی “به دل نشیند” را نمی‌توان کاری کرد

و این که گفته می‌شود به مرور عادی می‌شود، تا حدی درست است اما نمی‌شود گفت زیباتر می‌شود و هم‌چنان همان آدم باقی می‌ماند؛

این طور زندگی کردن به شدت مستعد خیانت، طلاق عاطفی، طلاق زودرس می‌باشد

پس به هیچ عنوان بحث ظاهر شوخی گرفته نشود و با عقیده “عادی شدن” وارد زندگی مشترک نشوید.

 

من فقط با او خوش‌بخت می‌شوم؛ باورهای غلط درباره ازدواج

از افرادی که رابطه‌های بلندمدتی داشته‌اند شنیده می‌شود”من فقط با این پسر/دختر خوشبخت می‌شدم

و با گزینه دیگری نمی‌توانم  به خوشبختی برسم

  • “اول این که باید یک بار برای خودمان و از دید خودمان معنی خوشبختی را تعریف و توصیف کنیم .
  •  دوم این که  ما قرار نیست ازدواج کنیم که خوشبخت شویم؟

نکته مهم که باید یادآوری شود این است که احتمال خوشبختی

در دوران مجردی بسیار بیشتر از دوران متاهلی می‌باشد و این واقعیت تلخی است؛

آمارها نشان داده که اکثریت انسان‌ها روند رو به رشدشان پس از ازدواج متوقف می‌شود؛

یعنی افرادی که پس از ازدواج ادامه تحصیل دهند کمتر دیده می‌شود؛

پس باور این که شخصی به امید خوشبختی و پیشرفت ازدواج کند باور اشتباهی است

و در اینجا اشتباه بزرگ‌تری دیده می‌شود و آن این که شخص می‌گوید”من تنها با شخص مورد نظرخوشبخت

می‌شوم”و این باوریست که در اکثر مواقع ریشه در کمال‌طلبی یا بهتر بگوییم بی‌نقص‌گرایی دارد.

در واقع این تنها یک بیماری است که اجازه انتخاب را از افراد می‌گیرد و اجازه شروع هیچ کاری را به بهانه این که باید

بهترین باشند یا با بهترین شخصی که در ذهن خود ساخته‌اند ازدواج کنند نمی‌دهد

و این باعث می‌شود که افراد مرتب درجا بزنند و فرد فکر می‌کند خوشبختی تنها زمانیست که با شخص مورد نظر ازدواج کند.

 

خوشبختی

 

  •  معیار خوشبختی چیست؟
  • آیا با وجود پول، زیبایی و رفاه خوشبخت هستیم؟ 

پس باید توجه کرد این تنها یک باور اشتباه است که افراد

فکر می‌کنند که “حتما با ازدواج به خوشبختی می‌رسیم” و اصلا این طور نیست و خیلی وقت‌ها برای خوشبختی فقط به خودمان نیاز داریم!

یا این که “با آدمی خاص به خوشبختی می‌رسیم” و باید دانست هر شخص خاصی هم ب عنوان مثال عصبانی می‌شود

و وقتی وارد زندگی می‌شوید می‌بینید که این شخص آن قدرها هم خاص نبوده چون چهره‌ای که افراد از خودشان

در دوران دوستی و تا قبل از ورود به زندگی جدی نشان می‌دهند

خیلی با چیزی که در زندگی واقعی دیده می‌شود متفاوت است.

 

پس اول از آدم‌ها به شناخت درست برسید و بعد از آن‌ها یک بت بسازید

ولی اگر خیلی تاکید دارید که فقط با یک شخص خاصی خوشبخت می‌شوید دو چیز را در نظر بگیرید:

  •  کمال‌گرایی
  •  وابستگی

شاید شخصیت بسیار وابسته‌ای داشته باشید و به شخص مورد نظر وابسته باشید؛

در هنگام وابستگی دو اتفاق رخ می‌دهد” اول عزت نفسمان وابسته به حضور شخص می‌شود”

  •  ما در مجموعه‌ی پناه‌آکادمی دوره‌ای به نام عزت‌نفس طراحی کردیم تا به شما کمک کنیم عزت نفس خودتان را تقویت کنید.

یعنی شخصی در زندگی داریم که این عزت نفس موقت را به ما می‌دهد

پس اگر این آدم را در زندگی نداریم عزت نفس هم نداریم “دوم اعتماد به نفسمان وابسته

به حضور شخص می‌شود” این مسئله مهمی است و فقط نمی‌شود به چشم یک شعار دیده شود؛

کمال‌گرایی، وابستگی، عزت نفس موقت و اعتماد به نفس موقت از مشکلات این مورد است.

شانس فقط یک بار در خانه آدم را می‌زند؛ باورهای غلط درباره ازدواج

این هم یک باور غلط در ازدواج است و فرصت می‌تواند چندین بار در زندگی پیش بیاید؛

به عنوان مثال آیا الماس تنها یک خریدار در دنیا دارد؟

یا چنین می‌توان گفت بسیاری آرزوی داشتن یک الماس در زندگی را دارند؟

آیا یک انسان سالم و با شخصیت درست که روی خودش کار کرده است تا

این شخصیت را درست کند و روی خودش سرمایه‌گذاری کرده است از الماس با ارزش‌تر نیست؟

آیا می‌توان روی چنین شخصی قیمت گذاشت؟

پس وقتی شما چنین شخصی هستید، ارزشمند و دوست داشتنی هستید،

دلیلی ندارد فکر کنید که “این آخرین فرصتی است که من دارم و شانس دیگری برای انتخاب شدن ندارم”

برای دیدن پست‌های بیش‌تر به اینستاگرام ما مراجعه کنید.

 

6 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

  • جناب علی پناه واقعا از گفته هاو نوشته هاتون لذت می برم .الهی بمونین برامون🤲

  • با سلام و عرض ادب خدمت شما. جناب آقای علی پناه. بنده سوالی داشتم اینکه به نظر شما اینکه من فردی هستم با خصوصیت اینکه اهل دوستی و آشنایی های طولانی قبل ازدواج نیستم، معیار غلطی دارم؟و اینکه الان نزدیک ۳۰ سال سن دارم باید حتی اگر شخصی به دلم نشست و تا حدودی با معیار های من به عنوان همسر و رفیق زندگی تطابق داشت نباید به هیچ عنوان در شروع آشنایی بیان کنم که من نهایتا تا ۶ ماه میتونم در سطح شناخت اون هم یک شناخت پیوسته که به قول شما خانواده ها باهم در ارتباط باشن، ما باهم در ارتباط باشیم پیوسته، بمونم در سطح آشنایی و بعد از اون یا به این نتیجه میرسیم که ازدواج کنیم یا نه. به نظر شما مطرح کردن این خصوصیت از طرف من اون آقا رو دل زده میکنه؟یا اصلا این طرز فکر من طرز فکر غلطی و غیر اصولی هست به نظر شما؟ چون یک شخصی که روزهای اول آشنایی که من مطرح کردم و تاکید کردم که من اهل دوستی و آشنایی های بی سر و ته نیستم خیلی استقبال کردن اما بعد از گذشت ۱۰ روز خودشون به طریقه های مختلف اینکه من تا دو سه سال نمیتونم ازدواج کنم و یکسری مسائل جنسی گفت من نمیتونم و خداحافظی کرد و گفت به من پیام نده دیگه. با اینکه من اول که هنوز احساس زیادی شکل نگرفته بود در من خیلی منطقی پیش میرفتم اما رفته رفته با خصوصیاتی که این آقا از خودشون گفتن من حس علاقه ام بیشتر شد بهشون. و یه سوال دیگر اینکه آقای پناه اگر من جزو دخترانی هستم که دوست ندارم جسمم رو در مرحله آشنایی طرف مقابلم ببخشید ببینه و خیلی عذر میخوام حتی دست بزنه نه اینکه آدم عذرخواهی میکنم سرد مزاجی باشم اصلا اتفاقا برعکس اما برای خودم اعتقادات سفت و سنگینی دارم چهارچوب هایی دارم. به نظرتون این ها باعث شده من شخص رو از دست بدم؟ و این خصوصیات باعث میشه من شکست بخورم؟

    • سلام سما خانم. برعکس این خصوصیات باعث میشه که افراد ارزشمندی به سراغ شما بیان چون همه دوست دارن با یک دختر عالی ازدواج کنن. اینکه شما برای خودت چارچوبی را تعیین میکنی و اجازه نمیدی افراد مختلف وارد حریم شما بشن نشان از ارزشمندی شماست. اگر فردی شما را ترک کرده بخاطر این بوده که احتمالا فکر میکرده شما دست از عقایدتون برمیدارید و چون هنوز پابرجابودید رابطه رو کات کرده. شما عقاید درستی دارید و بهتره ارزشمندی خودتون رو همچنان حفظ کنید. مطمئنا موقعیت های عالی در انتظار شما خواهد بود

دیدگاهتان را بنویسید