دل‌شکستگی و راه‌های درمان آن چیست؟

 دل‌شکستگی و راه‌های درمان آن 

 

سلام دوستان امروز می خوام راجع به دل‌شکستگی صحبت کنم. دل‌شکستگی یعنی حس کردن درد و احساس از دست دادن کسی.

باید در خاطراتمون به عقب برگردیم و زمان های مشخصی هستند که ما در ذهنمون اون فرد را بیشتر از دیگران به یاد می‌اریم. برای مثال وقتی که سرمون شلوغ نیست؛

ذهن ما به خاطره ای  از اون فرد برمی گرده.

به محض اینکه حس کنیم سرمون شلوغ نیست، احساس از دست دادن کسی را پیدا می‌کنیم. به اون شخصی که دلمون می‌خواست در آن لحظه با او بودیم فکر می‌کنیم.

وقتی که شب به رخت‌خواب می‌ریم و تنهاییم زمان برای فکر کردن و تحلیل مجدد به ماجراها را داریم.

زمانی که آخر شب شروع به فکر کردن به اون فرد می کنیم و همچنین ممکن است در زمانی که اتفاق خوبی داره میوفته ( به اون شخص فکر کنیم ) و این ترسناک ترین بخش ماجرا است.

این اتفاق می‌تونه وقتی یک تجربه قشنگ دارید رخ بده مثلا وقتی دارید به طبیعت نگاه می کنید یا در تعطیلات هستید و با خودتون فکر می‌کنید که وای خدای من کاش می تونستم این زیبایی رو با اون فرد خاص شریک بشم.

گاهی اوقات با خودمون فکر می کنیم که وقتی شرایط بد باشه بیشتر حالمون بد میشه و بیشتر دلمون براش تنگ می‌شه؛

اما در حقیقت بیشتر اوقات وقتی اوضاع خوبه بیشتر دلتنگ می‌شیم و وقتی چیزی رو تجربه می‌کنیم که می‌دونیم اونو خیلی دوسش داره؛ ما دوست داریم با اون شریک باشیم.

 


راه حل های درمان دل‌شکستگی

منو می‌شناسید من استراتژیست هستم. همیشه دوست داشتم به این فکر کنم که راه‌حل فلان چیه؟ چطور باید از این درد گذر کرد؟ چطور سریع تر به حال بهتری در زندگی برسیم؟

این بود که به ذهنم رسید که راه‌حل، صرفاً پرت کردن حواس نیست.

خیلی از آدم ها سعی می کنند با کاری حواسشون را پرت کنند، وقتی که کسی رابطه‌اش رو با آنها قطع می‌کنه بلافاصله فکر می‌کنند :

چطوری ذهنم را منحرف کنم؟ چی‌کار کنم ؟ با چند تا کار روزمو  پر کنم؟ چند تا دوست را هر شب دعوت کنم تا احساس تنهایی نکنم و وقت فکر کردن به اون آدم را نداشته باشم؟

اما اگه تا به حال دلتون شکسته باشه باید بدونین اینکه حتی اگه صبح تا شب رو با کار و آدم‌ها پر کنید، لحظه‌ای که فرصت فکر کردن داشته باشین ذهنتون بلافاصله به سراغ اون آدم می‌ره. 

به اون فکر منفی خاطره‌ای فکر میکنه که قلبتون رو به درد میاره، برمی‌گردین به اون وضع ، پس حواس پرتی به تنهایی راه حل یا درمان دل شکستگی نیست، پس راه حل چیه؟

هر وقت در زندگیم اون حس عمیق دل شکستگی را به خاطر کسی داشتم راهی که بهم بیشترین کمک رو کرد، این بود که پیش رفتم.

پیش‌رفتن در یک پروژه یا  بخشی از یک کار یا هدفی در زندگی یا چیزی که به ترویجش علاقه‌مند بودم.

 

 

می‌خوام متوجه فرق بین پرت کردن حواس و پیش‌رفتن باشید، پرت کردن حواس یک راه حل کوتاه‌مدت برای دل‌شکستگی هست.

ممکنه بخوریم و بنوشیم؛ فکر کنیم کمک می‌کنه حواسمون از آدمی که دوستش داریم پرت شه. ممکنه بیرون زیاد بریم یا تا جایی که می‌شه با دوستامون وقت بگذرونیم،

خودمون رو در کارمون تا هر وقت که می‌شه غرق کنیم.

 


پرت کردن حواس راه‌حل بلندمدت نیست!

اما این‌ها همیشه به معنی پیش رفتن نیستن. اگه فقط به معنی پرت کردن حواس باشند به صورت موقت از اون آدم آزاد می‌شیم، اما راه حل بلند مدت برای گذر کردن از این فرد نخواهد بود.

مثلا اگه شروع کنید به خوابیدن با دیگران تا بتونید این فرد رو فراموش کنید، متوجه می‌شید که صرفاً در لحظه باعث می‌شه حواستون پرت شه، اما بعدش که این فرد جدید پیشتون نمونه و اگر واقعاً کسی را پیدا نکرده باشین که واقعا ازش خوشتون بیاد و اگه اون آدم در حد شریک قبلی تون نباشه، این حواس پرتی خیلی زود تبدیل می‌شه به افسردگی و دل آزردگی و دل شکستگی.

در نتیجه به موقعیت شما کمکی نمی کنه بلکه فقط حواستون رو پرت می کنه، اما پیش‌رفتن واقعاً باعث گذشتن از اون وضع می‌شه.

 

 

اگه دل‌شکسته‌ هستین می خوام تشویق تون کنم فکر کنین که روی چه چیزهای مهمی می‌تونین کار کنین یا در زندگیتون رو شون سرمایه‌گذاری کنین. ببینین چه چیزی بهتون حس دستاورد و رضایت می‌ده.

 


ایجاد حس اعتماد به نفس

در پایان کارِ سخت روی چیزی مهم، احساس اعتماد به نفس خواهید داشت که باعث می‌شه احساس کنید آماده‌ی برآمدن از پس از بقیه زندگی هستید و حس زنده بودن می کنید. وقتی برای چیز مهم به سختی کار می‌کنیم درگیر زندگی می‌شیم و یک‌دفعه زندگی معنا دار میشه، یک‌دفعه احساس می‌کنیم که زمان و انرژیمون رو برای چیزی گذاشتیم که مهمه و این یه جور ایجاد بی حسی نیست.

حرف من این نیست که اینقدر کارکنیم تا حس کرختی و بی حسی کنیم، حرف من اینه که روی چیزهای مهمی تمرکز کنید که بهتون احساس پیش‌رفتن می‌ده و این برعکس کرختیه و باعث می‌شه واقعا حس زنده بودن داشته باشین که دوباره حس کنید.

 

 

هر چیزی امکان داره وقتی چنین حس رو دوباره داشتین می‌تونین خودتون رو به جایی برسونید که دوباره  بتونین به ادامه زندگی عاطفیتون رو متصور بشید.

من هر زمان که دچار دل‌شکستگی بودم چیزی که حالمو رو خوب می کرد رفتن به تعطیلات تلاش برای فرار نبوده، راه‌حل گذروندن زمان با دوستان و خانواده نیست.

چون همه این‌ها فقط مدت کوتاهی کمک می‌کند تا دوباره تنها بشین و احساس جلو نرفتن زندگی به ذهنتون برگرده. من این رو یک جور رکود و بی‌تفاوت شدن در برابر همه چیز می‌بینم.


زندگی لوکس دل‌شکستگی رو درمان نمی‌کنه!

چون اگه می‌دونید که کسی دل شکسته است، نمی‌تونید به سادگی با به مسافرت بردنشون یا با دادن چیزهای قشنگ بهشون یا خریدن کادو براشون بهتر کنین.

حتی اگه برای کسی زندگی لوکس بسازین یا همه پول های دنیا رو بهشون بدی حالشون رو بهتر نمی کنه.

 

 

حتی اگه با دوستاتون و خانوادتون به تعطیلات برین و حواستونو پرت کنید و احساس دوست داشته شدن واقعی از طرف افرادی که بهتون اهمیت می‌دن داشته باشین؛

باز هم لزوماً باعث نمی‌شه که شما احساس پیش‌رفتن کنید.


تمرکز روی چیزی که تو زندگی براتون مهمه

پس این کاریه که من می خوام بکنید، چیزی رو در زندگیتون پیدا کنید که بدونید براتون مهمه.

اگه شده برای یک ساعت روش تمرکز کنید ببینید که حستون در انتهای یک ساعت چطوریه و اگرچه واقع‌بینانه نگاه کنیم همه‌ی دل‌شکستگی تون رو  بلافاصله درمان نمی‌کنه و یک شبه همه چیز حل نمی‌شه.

اما احساس رضایت و دست آورد و اعتمادبه‌نفسی که به دست میارین شدت حس دل‌شکستگی تون را تغییر می‌ده و ممکنه کمکتون کنه ببینید دنیا چقدر می‌تونه روشن باشه.

 

 


هدف‌گذاری کنید

اگه بخوایم واقع‌بینانه نگاه کنیم، همه ما چیزی نداریم که بتونیم بلافاصله بگیریم.

این هدف زندگیمونه و چیزیه که می‌خوایم در زندگی روش تمرکز کنیم و چیزیه که بهمون هدف می‌ده. از قدم‌های کوچک شروع کنید.

به جای اینکه امشب برید بیرون ، یک کلاس خوب باشگاه پیدا کنید. این‌جوری روی بدنتون کار می‌کنین و در انتها احساس خوبی پیدا می‌کنین.

 

 

 

کاری بکنین که باعث شه حس خوبی پیدا کنید. حتی باشگاه رفتن ممکنه هدف زندگیتون نباشه؛ اما می‌تونید با هر چیز مهم‌تر مثل اهمیت دادن به بدنتون یا داشتن انرژی کافی برای اهداف بزرگترتون مرتبطش کنید. این طوری این پیشرفت کوچک باعث میشه راه بیفتین و سرعت بگیرین.

 


کلام آخر

پس اگه  دارین رنج می‌برین، می‌دونم که چقدر سخته، تقریبا هیچی به این سختی نیست. ممکنه سلامتیمون رو از دست بدیم؛ خانوادمون مریض بشن یا آسیب ببینن و اینا از همه دردها سخت تره.

اما یه درجه زیر این‌ها دل‌شکستگی است و خیلی سخته و هیچ‌کس نباید دست‌کم بگیره و تحقیرش کنه.

واقعا سخته!

اگه یکی از مهم‌ترین چیزها در زندگی عشق باشه و رنج عشق قطعاً از دردناک‌ترین تجربیات زندگیه. اما ما با هم هستیم و یک تیم هستیم.

قول می‌دم چیزی تو این متن بهتون گفتم؛ فقط حرف‌هایی که باعث شه حس بهتری داشته باشین نیست.

من واقعا به این حرف‌ها اعتقاد دارم پس بهشون عمل کنید. گرچه می‌دونم الان نمی‌خواید و دوست ندارید هیچ کاری بکنید. سعی کنید به این حرف‌ها عمل کنید.

روی چیزهای مهم تمرکز کنید و و اجازه بدید به زندگیتون معنا بده.

نشون بده که وقتی حالمون خوبه و احساس می‌کنیم زندگی معنا داره؛

چقدر دنیا می‌تونه روشن باشه.

 

 

1 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

  • من واقعاً دلم شکسته بود و با خوندن این متن حالم خیلی بهتر شد

دیدگاهتان را بنویسید